پسرکی در کلاس درس، دو خط موازی را کشید و آنها متولد شدند. چشمشان بهم افتاد و قلبشان برای هم تپید. خط اول گفت: می‌توانیم زندگی خوبی داشته باشیم، خانه‌ای داشته باشیم در یک صفحه‌ی دنج کاغذ؛ من روزها کار‌ می‌کنم و می‌توانم بروم خط کنار یک جاده‌ی دورافتاده شوم. خط دوم با هیجان گفت: من هم می‌توانم خط کنار یک گلدان گل سرخ شوم یا خط یک نیمکت در یک پارک کوچک. خط اولی گفت: چه شغل شاعرانه‌ای حتماً زندگی خوشی خواهیم داشت.


گالری مدهوش منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تبدیل گفتار به متن کشکول الموتی آسانسور بَرزْدِه، پخش قطعات در سراسرکشور فروشگاه اینترنتی ویکی جزوه گروه آموزش مسائل زناشویی